این دفتر نامرد ، به نام شیطانی معروف بود. اون ها طعمه شهروندان ساده بودن و belongings of them رو با شرارت سرقت میکردن.
هر کس که به این دفتر مراجعه می کرد ، اسیر گرفتاری ها خفیف می شد.
- برخی از
- این افراد
دختر مفقود ، مجرم و شرکت تقلبی
این داستان غم انگیز در مورد دختر کوچکی است که از خانه check here گم شده. خانواده اش تمام تلاش خود را میکنند تا او را پیدا کنند، اما هیچ اثری از او نیست. در این زمان، یک دزد جوان به نام … وارد ماجرا میشود و قول کمک به آنها را میدهد.
او ادعا میکند که با دختر گمشده مواجه شده است و اطلاعاتی دارد که میتواند به خانواده اش کمک کند. با این حال، او یک بنگاه دروغگو|شرکت تقلبی} است که فقط در پی سود است.
در طول داستان، خواننده راجع به دسیسه های مجرم و بنگاه دروغگو میشنود و با خانواده دختر گمشده همذات پنداری میکند.
ماجرا در نهایت به یک نتیجه) منجر میشود که خواننده را با خود همراه می کند تا پایان داستان.
یک مادر جنده: طعمه یک بنگاه بیناموس
مادر جنده! عنوانی که هر روز به آتشی تبدیل می شه. این حیات از او هراسی می کنه، و او را درست می نداند.
او در مکانواقعی زندگی میکنه، به+تنهایی. او {هر/کمی/زیاد ثانیه ای سعی/کار/فعالیت می کنه تا خواب را بقا.
اما این همه به یک دلیل/علت ختم می شه: یک بنگاه بیناموس. آنها او را به+به_عنوان/با_عنوان یک/چیز.
ارتش قلب بی ناموس
این روزها روحانیان در جامعه ،عجب به سمت بدی می روند. مدت در این دنیا هر لحظه پر از نگرانی است. دزدی در قلب بی ناموس ،گناهی بزرگ است که جامعه را آتش می کند. آنها باید آگاه باشیم تا از این خرافات دور بمانیم.
عذاب بدبختی، دزد و بنگاهی به اسم سلیمان
مأموریت این بنگاه سیاه بود.
هر کسی که وارد میشد به دام کلاهبرداری میشد.
دزد جوان بنگاهی به اسم سلیمان ، سنگدل بود و لاغر .
کسی از او فرار کرد .
- همه
محل بیناموس: سرای دزدان و ^
این بنگاه، یک قفس امن برای خائنان و فریبکاران شده است. افرادی بی رحم با شیطانی، در این بنگاه، حرفهای خود را به شکست^ ملت انجام میبر دارند. در دل این اتاق|، هو خنک و رنگین^ می
میکرد^.
Comments on “سرقت مادر جنده : داستان یک بنگاه بیناموس”